قند عسل مامان و حمام کردن
برای خواندن ادامه مطلب را کلیک کنید آقا خوشگل و ناز مامان شما از حمام کردن خیلی خیلی خوشت می یاد بله گلم عاشق آب بازی هستن چون خیلی کوچولو هستی مامان می ترسید که توی وانت در حمام بشورتت برای همین همیشه یه وان کوچولو توی سینک آشپزخونه می ذاشتم و اونجا حمامت می کردم معمولا شامت رو هم وقتی داشتم حمامت می کردم بهت می دادم که بعد از حمام راحت بری و و بخوابی ...
نویسنده :
الهام
18:10
آقا فرنام ما در حال مطالعه و پژوهش
گل پسر قند عسل مامان و بابا در ده ماهگی
برای خواندن ادامه مطلب را کلیک کنید خوشگل پسرم دیگه برای خودت آقایی شدی دیگه می شینی و قشنگ با اسباب بازی هات بازی می کنی کلی هم از ما دلبری می کنی با کارهات و امان از وقت که توی روروئک هستی دوست داری همه جا بری و حسابی فضولی می کنی من هم همش باید مواظب باشم که شما گل پسر یه وقت خرابکاری نکنی ...
نویسنده :
الهام
18:08
عکس های نه ماهگی گل گل مامان و بابا
برای خواندن ادامه مطلب را کلیک کنید خوشگل مامان و بابا نه ماهه شدی گلم خدا رو شکر هزاران هزاران بار شکر که همه چیز خوب داره پیش می ره و شما داری برای خودت مردی می شی ...
نویسنده :
الهام
18:06
به به پسر خوشگل ما می خواد پوف بخوره
برای خواندن ادامه مطلب را کلیک کنید پسرم از شش ماهگی دکتر نریمان عزیز به من اجازه دادن که غذاهای کمکی رو برات شروع کنم و این هم مرحله ی جدیدی برای من و تو بود ولی تو اصلا دوست نداشتی هیچ غذایی رو امتحان کنی و باز مامی انواع غذاهایی که اجازه داشتی بخوری رو برات درست کرد ولی تو اصلا دوست نداشتی که بخوری و اگه هم چند قاشق با هر بازی می خوردی همه رو ببخشید گلاب به روتون بالا می آوردی و باز مامی مجبور بود شما رو ببره حمام و بشور بشور کنه مامان به دکتر نریمان تلفن کرد که دکتر چه کنم ؟ باز دکتر نریمان به مامان اطمینان داد ک...
نویسنده :
الهام
18:06
مهاجرت
برای خواندن ادامه مطلب را کلیک کنید پسرم حالا هشت ماهه شدی و ما آمدیم دبی تا اینجا زندگی کنیم امیدوارم که گل مامان و بابا هم از اینجا خوشش بیاد و یه زندگی خوب و سرشار از عشق و سلامتی و خوشی داشته باشی عمر مامان نفس بابا محل زندگی جدید مبارک ...
نویسنده :
الهام
18:06
مرور خاطرات
برای خواندن ادامه مطلب را کلیک کنید پسر عزیزم دارم سعی می کنم که همه ی مواردی که توی این یک سال گذشته برات اتفاق افتاده رو توی وبلاگت بنویسم که وقتی بزرگ شدی اونها رو بخونی و خدا رو همیشه شاکر باشی و بدونی که خدا خیلی بهت لطف داره و بدونی تو پسر خیلی قوی هستی تمام این مشکلات رو پشت سرت گذاشتی پس سعی کن توی زندگی همیشه همینطور قوی باشی . ...
نویسنده :
الهام
18:05
سال 1389 مبارک
برای خواندن ادامه مطلب را کلیک کنید آ غاز سال ۱۳۸۹ مبارک پسرکم این اولین نوروزی هست که تو گل پسرم در کنار ما هستی . عمر مادر چون ساعت تحویل سال شب بود مجبور شدم از خواب بیدارت کنم که تو هم با ما کنار سفره هفت سین باشی آخه این اولین عیدت بود امسال یکی از بهترین عیدهای ما بود چون پسر گلمان هم سر سفره نشسته بود. برای تعطیلات عید بابا قبول نمی کرد که جایی بریم همش می ترسید نکنه گل پسر سرما بخوره و مریض بشه ولی بالاخره قبول کرد و رفتیم شمال پیش رامبد جون این اولین باری بود که تو عزیز دلم می رفتی شمال. هوا خیلی خوب بود و حسابی اشتهای ...
نویسنده :
الهام
18:04