آبله مرغان ( 1 )
برای خواندن ادامه مطلب را کلیک کنید
برای خواندن ادامه مطلب را کلیک کنید
دیروز پسر خوشگل مامان کمی بی حوصله بود و زیاد دوست نداشت که بازی کنه گفتم شاید برای این باشه که باز داری دندون در می یاری خلاصه ظهر بعد از اینکه خوشگل مامان نهارش رو خورد و خوابید بیدار که شدی دیدم پشت گوشت یه دونه ی قرمز هست وایییییی حتما شما هم از فرناز آبله مرغون گرفتی هرچی به این خوشگل خانوم گفتم بابا نرو پیش فرنام اون هم از شما می گیره گوش نکرد .
خلاصه شب شد و بابا اومد خونه بهش گفتم که گل گل ما حالش خوب نیست و فکر کنم آبله مرغون گرفته در ضمن شما یه کوچولو هم تب داشتی قرار بر این شد که صبح بریم پیش دکتر شما هم شب خوابیدی ولی از ساعت ۵ صبح شروع کردی به گریه و همش ناآرومی می کردی و دونه های قرمز رنگ بیشتر شده بود چه بامزه شدی خوشگل مامان . دیگه رفتیم پیش خانوم دکتر و ایشون هم گفتن که بله طلا پسر ما خوشگل پسر ناز ما آبله مرغون گرفته . دیگه از دکتر اومدیم و دونه های قرمز رنگ کم کم داره بیشتر می شه.
از اونجایی که مامان تا دکتر نریمان تائید نکنه که برای شما چیکار باید کرد به بابا گفتم با این فرشته ی نجات ما یک تماس تلفنی بگیره و از ایشون هم بپرسه که چیکار باید برای شما انجام بدیم ؟ دکتر هم بعد از شنیدن خبر آبله مرغان دستور های لازم رو برای شما داد و از بابا خواستن که یه عکس این حال شما براشون بفرستیم دکتر نریمان عزیز دستتون درد نکنه که همیشه مواظب فرنام هستین .
شما خیلی پسر خوبی هستی مامان هم برات دعا می کنه که زود زود خوب بشی گلم .شما هم پسر خوبی باش و بیشتر استراحت کن و با اسباب بازی هات که خیلی دوستشون داری بازی کن تا زود زود خوب بشی گلم حالا این عکس ها رو هم برات می ذارم از روز اول که هم وقتی بزرگ شدی ببینی چه شکلی شده بودی هم ببینی توی چند روز که از مریضی می گذره چقدر دونه می زنی خال خالی آقا .